مرز
همیشه مرز رویاهای تنهایی مون پیدا شدن یک انسان دیگه در کنارمونه
اما با اولین ضربه ناخود آگاهش به پوسته اون تنهایی عقب می کشیم و میگیم : من همون تنهایی خودم رو می خوام همون که حتی خیال تو پاره اش نکرده بود .... همون خودمو
هر که شود صید عشق کی شود او صید مرگ
وگویند که اینچنین است که چون از دامنه تنگ روزگاران فراتر روی محکوم به مرگ شدن همانا و
کافر خواندنت همانا . و نیز اینچنین است که یازده سال می گذرد که ما همچنان مبهوت و متحیر
مانده ایم که به کدامین گناه حسین بر دار رفت
گفت آن یار کزو گشت سر دار بلند
جرمش آن بود که اسرار هویدا می کرد